بهترين معرف قرآن، خود قرآن است و هر كسي قبل از مراجعه به هر كتابي براي فهم قرآن پسنديده است و ضروري ،كه به خود قرآن رجوع كند ،چرا كه قرآن هر موضوعي را بهتر مي فهمد ( يعني بهترين مقصود و معني را درباره هر مضمون و موضوعي دارد ) و هم بهتر از هر مفسر و تفسيري ميتواند ، آ" موضوع را به اشخاص بفهماند . بنابراين براي آن كه هر منظوري و مفهومي ،از جمله فهم درباره قرآن را بفهميم ، بهترين مرجع قرآن است ، همچنان كه ساير مبحث قرآني را نيز ميتوان با تامل در قرآن فهم كرد و دريافت
پس از فهم قرآن ما ميتوانيم دريابيم كه قرآن حلقه اتصالي ميان خالق و مخلوق است البته برخي قرآن را ازلي و ابدي مي دانستند و مي گفتندكه قرآن كلام خداوند است و نميتوان براي كلام خداوند ( كه خود ازلي است ) ، شاني حادث و عرضي در نظر گرفت . از سويي ،گروهي ديگر قرآن را مخلوق ميدانستند و بيشتر به ظاهر آن و پيكره و لفظ آن توجه داشتند و فرصت زماني 23 سال را كه قرآن به پيامبر نازل شد ، مثال مي آوردند .
براي آن كه بحث ما اندكي بازتر و از ابهام آن كاسته شود اجازه دهيد از مبحث « اصالت وجود » در فلسفه سخن بگوييم
در ميان فلاسفه ملاصدرا و سپس ملا هادي سبزواري و علامه طباطبايي و امام خميني ( ره ) به اصالت وجود اعتقاد دارند و معتقدند كه « وجود يك حقيقت بيشتر ندارد » هستي يك واقعيت ابدي و ازلي است و حقيقت هستي يكي است كه در قالب هاي متفاوت ظاهر ميشود ،ماه ،انسان ، موجودات مجرد و غير مجرد و ... همگي مظاهر بيروني وجود مطلق هستند و از خودشان چيزي ندارند تمامي اينها يك حقيقت ،بيش نيستند ، با توجه به اينكه اين حقيقت در وجود انسان بروز و ظهور بيشتري داشته است . بنابراين از ديدگاه اين گروه درجه پايين تر قرآن در حيوان ، درجه متوسط آن درجهاد و درجه عالي آن در روحانيات ( فرشتگان ) ظاهر شده است ، اما تمامي اينها مظاهر و تجلي وجود هستند و وجود محض هم تجلي يا سايه فيض بلاانقطاع الهي است . در نظر بگيريد خورشيد را كه واقعيتي است ، اما هنگامي كه پرتو ميتاباند ، بر هر نقطه اي كه آن پرتو فرو مي افتد ، مكان يا نقطه به اندازه حجم و استعدادش از پرتو خورشيد بهره ميگيرد .
مثال ديگر درياست كه به قول شاعر
جنبشي كرد بحر ملزم عشق صد هزاران حباب پيدا شد .
يك موج عظيم در اقيانوس ، ميلياردها حباب ايجاد ميكند ، اين حباب ها همان آب هستند ،اما هر كدام شكلي دارند ...
درياي وجود نيز همانند درياي طبيعي موج ميزند و هر موجودي ( انسان ،حيوان و ... ) به اندازه استعداد و توانايي هاي خودش از اين وجود استفاده ميكند .
اين مثال ها را از اين بابت عرض كردم تا روشن شود كه اگر ما درباره قرآن سخن ميگويم ( به فرض ميگوييم در زمان و مكان خاصي نازل شده است ) به اين معنا نيست كه بخواهيم شان ابدي و ازلي اين كتاب آسماني را فرو بكاهيم و آن را به فلان كتاب و نظريه تشبيه كنيم ،اما چون گفتيم وجود يكي است و پديده هاي عالم از وجود منشعب ميشوند و لباس هستي بر تن ميكنند ، بنابراين قرآن هم پديده اي بسيار بالا و والاست كه در زمان پيامبر اكرم (ص) نازل شده و در آن زمان لباس هستي بر تن كرده است . براي آنكه مطلب براي شما اندكي روشن تر شود مثالي ديگرعرض ميكنم . در نظر بگيريد دانشمندي همانند گاليله را كه بر خلاف تمامي دانشمندان هيات و نجوم گذشته نقشه اي تازه از جهان ترسيم ميكند و آن اين كه « زمين در حال گردش است » حتي وقتي كه گاليله را محكوم ميكنند و توبه نامه مينويسد ، در پايان دادگاه پا برزمين ميكوبد و مي گويد « اي زمين تو در حال گردش هستي » اگر چه اين واقعيت را گاليله در كتاب خود مينويسد و يا ارشميدس در مطالعات خود درمييابد كه وزن اجسام در آب تغيير ميكند و ... اما اينها درواقع بخشي از واقعيت يك پديده را كشف مي كنند ، اما اين كشف به اين معنا نيست كه اين واقعيت تا به آن روز موجود نبوده است ،درست است كه فلان دانشمند در فلان تاريخ و در لابراتوار خود ، عنصري را كشف كرده ، اما اين عنصر و موجوديت آن به اندازه جهان سابقه دارد . بر چنيني بنيادي آنچه كه در قرآن آمده ، اگرچه در مدت 23 سال بر پيامبر اكرم (ص) نازل شده است ، اما محتواي آن و پيام و حقايقي كه در آن هست ،زماني و مكاني نيست ،بلكه فرا زماني و فرامكاني است ،همچنان كه وقتي گاليله در كشور ايتاليا درمييابد كه زمين ثابت نيست و به دور خورشيد ميگردد ، به اين معنا نيست كه اين اتفاق تنها در ايتاليا روي ميدهد ، نه !بلكه تمامي دنيا ميگردد ، چرا كه قانون جاذبه عمومي نه منحصر به زمان گاليله است و نه محدود به زمان پس از وي ، اين قانون از ازل بوده و تا ابد خواهد بود . اينكه فردي و بشري و دانشمندي كانون را كشف كند به اين معنا نيست كه تنها در همان نقطه كاربرد دارد بله ! به زبان ايتاليايي يا فرانسه نوشته شده ، اما اگر ديگران بخواهد از رموز آن علم سر در بياورند ،ميبايد خود را به آن زبان مسلط سازند ،چنان كه اين روزها ما مي دانيم زبان علم امروزين ، زبان انگليسي است و كليد تمامي علوم در زبان هاي انگليسي و فرانسه وجود دارد و اگ ركسي بخواهد جامعه شناسي بخواند ،روان شناسي بداند و ... بايد بر زبان انگليسي و فرانسه تسلط داشته باشد و كتاب ها و نظريه ها را به زبان اصل يبخواند . به همين دليل است كه بسياري معتقدند ترجمه ها ميتوانند آنچنان كه شايسته است ،مفاهيم را انتقال دهند و اگر كسي بخواهد فهمي دقيق و كامل از متني به دست آورد ، بهتر است كه به زبان اصلي مراجعه كند .
درباره قرآن نيز اگ ركسي بخواهد به رموز و پيچيدگي هاي آن آشنا شود بايد به سمتي حركت كند كه زبان قرآن ( زبان عربي ) و ظرافت هاي ان را بياموزد . البته اين براي كسي است كه مي خواهد به صورت تخصصي با قرآن آشنا شود ،و گرنه براي بهره گيري از علوم قرآني يا آن نوري كه در قرآن ميتاباند و پيامي كه در قرآن نهفته است ، كساني كه عربي نميدانند نيز ميتوانند ،پرتوي از اين نور ازلي و ابدي را دريافت كنند . همچنان كه وقتي دانشمندي در آن سوي دنيا وسيله اي همانند هواپيما اختراع ميكند ، مايي كه در اين وي دنيا نشسته ايم ،بدون حاجت به دانستن زبان از اين امكانات و وسيله بهره ميبريم ،كنار همين تلويزيوني مينشينيم و از برنامه هاي آن بهره ميبريم كه در آن سوي آب ها اختراع شده است و ... بنابراين اگرچه قرآن به زبان عربي نوشته شده اما پيام و محتوايي كه در آن منتشر شده است ،لامكاني و لا زماني است معارف قرآن اگرچه در يك زمان خاصي جامعه اسلامي را به اوج قدرت و شكوه و علم رساند به نحوي كه مهم ترين نظريات و اختراعات در علوم مختلفه را سبب شده اما اين معارف منحصر به جامعه اسلامي نيست ، بلكه براي تمامي بشريت نوشته شده است . در قرآن آمده است كه :قل انظروا ما في السموات و الارض ( بگو اي پيامبر ، بنگريد كه در آسمان ها و زمين چيست ؟اين آيه پيامي هميشگي دارد و آن تدبر و تفكر در آيات و نشانه هاي الهي است و يا در سوره الرحمن كه خداوند ميگويد :يا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطن ] معني :اي گروه جن و انس ! اگر ميتوانيد از مرزهاي آسمان ها و زمين بگذريد ،سپس بگذريد ، ولي هرگز نمي توانيد مگر با نيرويي ( فوق العاده ) [ اگر بخواهيم از عرايضم كه اندكي پراكنده گويي هم شد ،نتيجه بگيريم بايد بگويم كه قرآن راميتوان از طرق مختلف فهميد و نكات و ظرايف آن را دريافت اما به نظر بنده بهترين راه دريافت قرآن درك عاشقانه آن است كه تنها از طريق خود قرآن به دست ميآيد
1حجت الاسلام محمد جواد حجتي كرماني چندي قبل تحت عنوان « تدبر در قرآن » در دانشگاه صنعتي شريف سخناني ايراد كرد كه طي آن به چگونگي تدبر و تفكر در قرآن پرداخت و با ذكر مثال هايي ملموس و عيني ، راه هاي مختلف تفكر در قرآن را بشمرد ، در پايان، نتيجه گيري كرد بهترين راه تدبر در قرآن و آموزه هاي آن استفاده از خود قرآن و تعمق در ظرايف و پيچيدگي هاي آن است . اين سخنراني با اندكي تلخيص به استحضارتان ميرسد . با اين توضيح كه متن پرسش و پاسخ هاي اين نشست نيز در هفته اينده از نظر شما خواهد گذشت .
بهترين معرف قرآن خود قرآن است
پدیدآورمحمدجواد حجتی کرمانی
نشریهگلستان قرآن
شماره نشریه72
تاریخ انتشار1388/01/27
1467 بازدید
بهترين معرف قرآن خود قرآن است
محمد جواد حجتي كرماني